معنی خالق اثر شواهد الربوبیه

لغت نامه دهخدا

شواهد

شواهد. [ش َ هَِ] (ع ص، اِ) ج ِ شاهد. (اقرب الموارد). گواهان. (کشاف اصطلاحات الفنون). || ج ِ شاهده. (اقرب الموارد) (المنجد). و رجوع به شاهد و شاهده شود. || (اصطلاح صوفیه) در اصطلاح صوفیه، هرچه دل حاضر آن است شاهد آن است و آن حاضر مشهود اوست و شواهد به صیغه ٔجمع بر مخلوق اطلاق شود و شاهد به صیغه ٔ مفرد بر حق تعالی. (کشاف اصطلاحات الفنون). و رجوع به شاهد شود.
- شواهد اشیاء، عبارت است از اختلاف اکوان بوسیله ٔ احوال و اوصاف و افعال، مانند: مرزوق که گواهی دهد بر روزی رساننده و حی ّ که گواهی دهد بر میراننده و امثال آن. کذا فی الاصطلاحات الصوفیه. (کشاف اصطلاحات الفنون).
- شواهد توحید، هرچه بر تعین خاص احدیت داشته باشد بدان از ماسوای خود متمایز شود چنانکه گفته اند: ففی کل شی ٔ له آیه - تدل علی انه واحد. (کشاف اصطلاحات الفنون).
- شواهد حق، عبارت است از حقایق موجودات، چه آن حقایق گواه صدق بر هستی ایجادکننده باشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون). حقایق اکوان است که بر مکنون گواهی دهد. (از تعریفات جرجانی).


خالق

خالق. [ل ِ] (ع ص) نو بیرون آورنده بر مثال سابق. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). آفریدگار. (مهذب الاسماء). آفریننده. مقابل مخلوق. مُوجِد. مُبدِع بوجودآورنده. فاطر. ج، خالقون، خالقین: هل من خالق غیر اﷲ. (قرآن 3/35). || از صفات باری تعالی. (آنندراج) (منتهی الارب): و اذ قال ربک للملائکه اًنی خالق بشراً من صلصال من حماء مسنون. (قرآن 28/15). ذلکم اﷲ ربکم لااله الاهو خالق کل شی ٔ فاعبدوه و هو علی کل شی ٔ وکیل. (قرآن 62/40). هو اﷲ الخالق الباری ٔ المصور له الاسماء الحسنی... (قرآن 24/59).
ای غافل از شمار چه پنداری
کت آفرید خالق بیکاری.
رودکی.
کجا ز عیب ملوک زمانه یاد کنند
بری بود ز نقائص چو خالق سبحان.
فرخی.
داده ست بدو ملک جهان خالق معبود
با خالق معبود کسی را نبود کار.
منوچهری.
مقدار الاعمار و خالق اللیل و النهار... روزگار عمر و مدت پادشاهی این مقدار نهاده بود. (تاریخ بیهقی چ ادیب پیشاوری ص 384).
کی بازگشت خواهی زی خالق ای برادر
آنگه که بهر خدمت مخلوق را نشائی.
ناصرخسرو.
اختلاف میان ایشان در معرفت خالق... هر چه ظاهرتر بود. (کلیله و دمنه). و همه به وحدانیت خالق و رازق خویش معترف میباشند. (کلیله و دمنه).
قفل بر دلهای ما بنهاد حق
کس نداند برد بر خالق سبق.
مولوی.
|| اندازه کننده. (مهذب الاسماء). || صانع ادیم و مانند آن. (آنندراج) (منتهی الارب).

فرهنگ معین

شواهد

(شَ هِ) [ع.] (ص. اِ.) جِ شاهد؛ گواه ها.

فرهنگ عمید

شواهد

شاهده

مترادف و متضاد زبان فارسی

شواهد

بینات، ظواهر، گواه‌ها

فرهنگ فارسی هوشیار

شواهد

گواهان، جمع شاهد

معادل ابجد

خالق اثر شواهد الربوبیه

2004

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری